همشهری آنلاین: دوازدهمین نشست از مجموعه درس‌گفتارهایی درباره‌ سنایی به «سنایی، پشتوانه‌ قصیده‌های نو در ادب فارسی» اختصاص داشت که با سخنرانی دکتر عبدالرضا مدرس‌زاده در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار ‌شد.

سنایی و خانه‌تکانی در کاخ بلند قصیده

مدرس‌زاده سخنانش را با خواندن ابیاتی از قصیده معروف سنایی در باب توحید آغاز کرد و گفت: حکیم سنایی‌غزنوی، شاعر نامدار قرن ششم، به مدد بینش و حکمت شاعرانه خویش بیشترین بهره‌برداری را از تحولات سیاسی و اجتماعی قرن ششم به نفع فکر و اندیشه ایرانی برده است. سنایی که از مقطع پیش از تحولات سیاسی و اجتماعی قصیده‌سرایی را با موضوعات درباری و مدحی آغاز کرده بود، ادامه این روند را جایز ندانست و توفیق یافت قصیده‌ درباری و نخ‌نماشده را با رویکردی جدید و هنرمندانه در خدمت آرمان‌های متعالی خود قرار دهد. حذف تشبیب از قصیده و توجه به قافیه‌های تازه و دورازدسترس شاعران گذشته و پاسخ‌گویی هوشمندانه به شعرهای آنان، بخشی از کارکرد سنایی در قصیده‌سرایی‌های نو به شمار می‌رود. قصیده توحیدی ابتکار خود سنایی است. این شکل سخن، این لحن حرف زدن و این شکل قصیده را شروع کردن و به پایان رساندن در قرن ششم برای اولین بار اتفاق می‌افتد و در زیبایی و تاثیرگذاری آن همین بس که بلافاصله در قرن هفتم، شیخ عجل سعدی این قصیده را در ده بیت به عنوان یک غزل می‌آورد.

این نوشدن قصیده سنایی و این احیاگری که سنایی می‌کند، اتفاقی ناگهانی نیست. این اتفاق یا انقلاب محصول و نتیجه تحولات بنیادینی است که با کناررفتن ترکان غزنوی، ازدست‌دادن خراسان و آمدن سلجوقی‌ها آغاز می‌شود. این یکی از دلایلی است که میدان را برای کسی مثل سنایی فراهم می‌کند و سنایی موفق می‌شود بهره‌برداری‌های کافی و وافی را در این زمینه ببرد. وقتی یک شخصیتی می‌خواهد به نوگرایی توجه کند یا روی نو شدن انگشت بگذارد، علت‌هایی دارد که باید بررسی شود.

استعداد فردی زمینه‌های نوگرایی سنایی است

مدرس‌زاده با بیان اینکه «قصیده ۱۷۴ بیتی از فرخی که از قصیده‌های معروف آن دوره است و قرار بوده که درباره نوشدن باشد، اما فقط به مدح و ستایش سلطان محمود غزنوی پرداخته است»، افزود: در این قصیده از نوشدن هیچ حرف تازه‌ای نمی‌بینید، چون شخصیتی مثل سلطان محمود غزنوی مانع و سد همه فیض‌ها و فیضان‌ها است و طبیعی است که آنچه از آن بیرون می‌آید، سه یا چهار دیوان است که همه مدح همان آدم است. وقتی زمینه‌های نوگرایی و نوشدن را در شخصیتی مثل سنایی بررسی می‌کنیم، اولین چیز استعداد فردی سنایی است. او استعداد، قابلیت و لیاقت دارد، درس خوانده، حکیم شده، فلسفه می‌داند و علوم رایج مدرسه‌ای و خانقاهی را خوب فرا گرفته است که این می‌تواند اولین پیش‌نیاز و پیش‌زمینه نو شدن باشد. نکته دوم که برای نوشدن و نوگرایی لازم است که اتفاقا سنایی هم دارد، تحریک یا تحرک ناگهانی یا انقلاب درونی است که این را در ناصرخسرو در قالب یک خواب و در سنایی با موضوع دیوانه لای‌خوار اتفاق افتاده است؛ حتی اگر هم خواب ناصرخسرو و هم حرف دیوانه لای‌خوار، افسانه، ساخته و پرداخته ذهن تذکره‌نویسان سنتی ما باشد، آنچه می‌بینیم، خروجی کار و شخصیت سنایی است که کاملا تغییر کرده است که این را می‌توان در دیوان سنایی هم دید.

  • تاثیرپذیری سنایی از ناصرخسرو آشکار است

مدرس‌زاده در ادامه نکته سوم در بحث نو شدن را مدیریت کردن فرصت‌ها دانست و گفت: در ایران، ما خداوندگار از دست دادن فرصت‌ها هستیم اما مدیریت فرصت‌ها در دوره سنایی اتفاق می‌افتد، یعنی سنایی اگر نو می‌شود، حرف و کار نو دارد و فرصت تحول سیاسی و تبدیل غزنوی به سلجوقی را خوب مدیریت و از آن استفاده می‌کند، همان کاری که سعدی در قرن هفتم و حافظ در قرن هشتم می‌کنند، یعنی شاعران بزرگ کسانی هستند که در بزنگاه فرصت‌ها و تحولات وقت را هدر ندادند و از آن استفاده کردند. نکته چهارم که خیلی به بحث ما کمک می‌کند این است که اینکه سنایی توانسته این نوگرایی را در این زمینه به نام خودش ثبت کند، نهراسیدن از پاره‌ای تهدیدها یا فشارها است، به عبارتی یعنی سنایی خطرپذیر است. در تمام یا برخی از آثاری که در باب سنایی نوشته شده، تاثیری که ناصرخسرو بر سنایی داشته، تقریبا مشهود است، چون خود سنایی این اقرار را ندارد و عدم اقرار او هم به این دلیل است که سنایی و ناصرخسرو سنخیت مذهبی با هم ندارند، اما ردپای ناصرخسرو را در دیوان سنایی می‌بینید و تاثیرپذیری سنایی از ناصرخسرو آشکار است.

فرخی قصیده‌ای مشهور در مدح سنایی گفته است، این قصیده از خود فرخی که شروع می‌شود تا قاآنی حدود صدوده یا صدوبیست شاعر به‌تقریب از این قصیده استقبال کرده‌اند که دو تا از متفاوت‌ترین استقبال‌ها ابتدا از ناصرخسرو و دومی از سنایی است، پس سنایی ناگهان به سراغ فرخی سیستانی نرفته است و خط‌شکن اول در این زمینه ناصرخسرو است، اما اینکه سنایی هدف سنایی در قصیده‌ها و نوقصیده‌ها، خروجی کار او و انگیزه سنایی این است که شاعران سبک خراسانی قرن‌های چهارم و پنجم را به نوعی کنار بزند، نه تنها در سایه آن‌ها قرار نگیرد، بلکه بر آن‌ها تفوق و برتری داشته باشد که انصافا در این زمینه موفق شده و کار را پیش برده است، بنابراین انگیزه، اشتیاق و نیروی محرکه کار سنایی در این نوقصیده‌ها کاملا تازه و بی‌سابقه است.

  • سنایی می‌خواهد رسانه گرفتاری‌های مردم باشد

وی خاطرنشان کرد: از طرف دیگر کار کسانی مثل سنایی و ناصرخسرو این است که حرف مردم را بزنند، درد مردم را حس و بیان کنند در صورتی که در تمام شعر درباری خراسانی، یعنی اشعار فرخی، منوچهری و عنصری حتی یک بیت هم نمی‌توان پیدا کرد که درد مردم را بیان کند یا حرف مردم را بزند و آیینه این حرف‌ها هم تاریخ بیهقی است. در تاریخ بیهقی حتی یک جا هم پیدا نمی‌شود که مردم حرفی زده یا اظهار نظری کرده باشند. بنابراین شعر درباری خراسان هیچ خدمتی به مردم، جامعه و اعتبار فرهنگ ایران نکرده است. سنایی می‌خواهد رسانه رسا، صدای شیوا و بلند دردها، بدبختی‌ها و گرفتاری‌های مردم باشد، آن هم در جامعه‌ای که ترازودار حبه‌دزدی می‌کند.

سنایی می‌خواهد در سایه قرار نگیرد، بنابراین در قصیده دست می‌برد و یکی از کارهایی که می‌کند این است که از شاعران خراسان استقبال می‌کند، ولی در تعداد ابیات دست می‌برد. سنایی در انتخاب تعداد ابیات هم عمد داشته. او سیصدوده قصیده دارد که در نوع خود بی‌نظیر است، منتهی قصیده‌های او از پنج بیت تا هشتاد یا نود بیت، آن هم با عنوان‌هایی بی‌سابقه است. این هم یک کار دیگر است که سنایی در قرن ششم از این فرصت خوب استفاده می‌کند، قصیده را نگه می‌دارد و طرد نمی‌کند، مثل سعدی که حدود شصت قصیده بیشتر ندارد، اما قصایدش مواعض و مرثیه است و مدح نیست. نکته دیگری که سنایی موفق به نوگرایی می‌شود این است که اسلوب قصیده را مانند ناصرخسرو به هم می‌زند، تعداد ابیات و شیوه چینش آن‌ها را تغییر می‌دهد. کار دیگری که سنایی برای اولین بار موفق به انجام آن می‌شود، این است که یک رشته از قافیه‌های جدید وارد شعر فارسی می‌کند که قبل از آن وجود نداشت، یا مثلا با وجود اینکه حرف الف جزء خانواده‌های پرجمعیت قافیه در شعر فارسی است، در تمام دیوان فرخی، منوچهری یا عنصری اثری از قافیه «کربلا» نمی‌بینید ولی سنایی در قصاید خود قافیه کربلا را آورده است که این کلمه اتفاقی نیامده، بلکه تعمدا و از سر علاقه ارادت و اعتقاد در دیوان نشسته است.

  • سنایی موفق می‌شود بنیاد شعر درباری را به هم بریزد

او ضمن تصریح بر این نکته که «تشبیب تا قبل از سنایی درباره ترکان ترکستانی و غلامان است» تاکید کرد: سنایی در یک قصیده مدحی تشبیب آورده و عمدا هم آورده که بگوید اگر من تا به حال تشبیب نیاورده‌ام دلیل بر عجز من نیست و در این تشبیب همان مغازله‌ها و زیبایی‌های زلف و این قبیل اوصاف را دارد، اما آن زیبارویی که موضوع این تشبیب است، پیامبر اسلام (ص) است، یعنی سنایی موفق می‌شود تشبیب یا مقدمه قصیده را هم نو کند که این هم برای اولین بار اتفاق می‌افتد. نو کردن قالب به عنوان اولین مصداق نوآوری‌های شاعرانه سنایی است. شکل دوم نوآوری در مضمون و محتوا است که سنایی موفق می‌شود مضمون و محتوای تازه‌ای را در دیوان خود بیان کند که همان کاری است که سعدی هم می‌کند و غزل عاشقانه‌ای که با انوری آغاز شده را به غزل عاشقانه اخلاقی تبدیل می‌کند یا عطار که غزل عارفانه صوفیانه را به غزل عارفانه قلندرانه تبدیل می‌کند که اگر این ابتکارها را به خرج نمی‌دادند، کارشان تکرار مکررات و پیمودن راه پیشینیان به شیوه تقلید بود.

کار دیگری که می‌توان در نوآوری کرد، تغییر ساختار ادبی است که هم سنایی، هم سعدی، هم صائب و هم بیدل این کار را کرده‌اند و سنایی موفق می‌شود بنیاد شعر درباری را کاملا به هم بریزد. سنایی در قصاید مدحی هم آن ساحت روشن را دارد و در شعر مدحی هم می‌توان نوآوری‌های سنایی را دید و در قصاید مدحی هم شخصیت فرهیخته، فرزانه و فاضلی است. ابتکار در مخاطب‌یابی گونه‌ دیگر نوآوری است. شعر ما به استثنای حکیم فردوسی و کسایی ۲۰۰ سال قبل از سنایی درجا زده است و در این ۲۰۰ سال از محمدبن وصیف تا دوره سنایی می‌توان گفت که شعر فارسی هیچ خدمتی به اجتماع نکرده است اما این نوآوری در مخاطب‌یابی در شعر سنایی دیده می‌شود. نکته دیگر در نوآوری‌ها توجه به جغرافیای جامعه و اقلیمی است که شاعر زندگی می‌کند که در سنایی این مشهود است؛ طوری که سنایی متولد غزنین یا غزنه است اما کارنامه بلخ دارد، اما در شعر دیگر شاعران خراسان چنین چیزی نیست. در شعر سنایی جغرافیایی که هست، جغرافیای مردم دردکشیده و دردشناسی عرفان ایرانی است و این از توفیقاتی است که سنایی دارد.

  • سنایی خانه‌تکانی بهنگام از قصیده سنتی فارسی انجام می‌دهد

مدرس‌زاده در ادامه گفت: می‌توان چنین گفت که سنایی یک خانه‌تکانی مفصل و بهنگام در قصیده سنتی فارسی انجام می‌دهد، قصیده‌ای که دویست سال در خدمت دربار و منافع پادشاهان بود. شاعران درباری خراسان مَثَل اعلای دون‌همتی، نفی آزادگی و ترک شخصیت و هویت اصیل ایرانی هستند که مردم و دردشان در شعر آن‌ها وجود ندارند. نمونه‌هایی که از شعر مهم سبک خراسانی داریم خروجی آن شخصی است به نام سلطان محمود غزنوی. اغراق و مبالغه حد و حسابی ندارد حتی شاعری مثل فرخی تحت تاثیر سکه‌ها قرار می‌گیرد که در دو جای دیوان سلطان محمود غزنوی را از پیامبر اسلام بالاتر می‌داند. وقتی شاعر وابسته به صله‌ها باشد آزادگی و مناعت‌طبع شاعر از بین می‌رود.

شعر درباری قبل از سنایی باب نقادی و انتقاد سازنده و به قصد اصلاح را می‌بندد و غلام‌بارگی، فسق و فجور و باده‌نوشی ارزش می‌شود. این ۲۰۰ سال شعر مدحی باعث شد متاسفانه شاعران ما درباری، تک‌بعدی، یک‌کاره، یک‌هنر و یک‌فن بار بیایند که سنایی آمد، این ۲۰۰ سال را جمع کرد، کنار گذاشت و یک کار تازه و جدی به یادگار نهاد که اثرگذار بود که ما هنوز هم از آن استفاده می‌کنیم. سنایی متوجه است که باید فرخی‌سیستانی را با این قصیده سرجای خودش بنشاند. او موفق می‌شود شاعری جدید بسازد.

  • سنایی از پادشاه تا قاضی را مورد انتقاد قرار می‌دهد

وی در خاتمه تصریح کرد: سنایی هوشمندانه خواص جامعه را غربال نکرده و از پادشاه تا قاضی و اهل خانقاه را آورده است و مورد انتقاد قرار می‌دهد و این لحن کوبنده سنایی را مدیون ناصرخسرو هستیم. شاعر با قصیده قرآن را تفسیر کرده است و جالب توجه است که موضوعی شخصی مثل مفاخره در دیوان سنایی به شکل تازه‌ای مطرح می‌شود و در شعر درباری خراسانی شاعرها یکسان دیده می‌شوند و رقابت شاعرانه ندارند؛ اما در دوره سنایی این‌گونه نیست و شاعر حرف‌هایی می‌زند که حسادت ایجاد می‌کند و شاعر در یک مفاخره جواب همه را می‌دهد و این نوع‌نوآوری در شعر است.

سنایی سنی‌مذهب این افتخار را دارد که اولین شاعر فارسی‌زبان است که برای امام هشتم شعر سروده است. غزنویان ارادات زیادی به امام رضا (ع) دارند. حادثه کربلا را سنایی در حدیقه برجسته می‌کند و بسیار دقیق، باهوش و ذکاوت و فراست موفق شده است نوگرایی و نوشدن قصیده را در زبان و بیان و اندیشه و هنر بیان کند.

کد خبر 395806

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha